من و کانون

من و کانون

اخباری جامع از کانون منجیل
من و کانون

من و کانون

اخباری جامع از کانون منجیل

روستای حلیمه جان

سلام ما 2 یا3 هفته پیش با ماشین شوهر عمه ام به روستای حلیمه جان که در نزدیکی رشت است رفتیم انجا خیلی قشنگ بود و خوش گذشت یک عالمه با دختر عمه ام زهراا والیبال بازی کردم وبعد به امامزاده هاشم رفتیم 

و من و زهرا دستبند تاسی گرفتیم

  • عکس 


دوست دارم

دوست دارم دریا بشم
خونه ی ماهیا بشم
دوست دارم صحرا بشم
لونه ی حیوونا بشم
دوست دارم پاییز بشم 
فصل اغاز دبستان و گشودن کتاب
دوست دارم دنیا بشم
در دل من خاک باشد و زمان

سروده در 90/5/20 توسط حنانه

ماهی

یه ماهی دارم 
خیلی قشنگه 
پولکای اون 
رنگا وارنگه
سفید و ابی 
سبز قشنگه
ماهی قرمز من 
خیلی زرنگه
سروده در 91/6/7 در خانه ی مادر بزرگ مادری توسط حنانه


دویدم و دویدم (شعر طنز )


(شعر طنز )

دویدم و دویدم 

به هیچی نرسیدم
شدم علاف کوچه
گدای ور شکسته
نصف تنش وا رفته
دور جهانو گشته
از همه جا بی خبر
رفته به قصد سفر
دویدم و دویدم
به هیچی نرسیدم
 
سروده در 92/3/4 تو.سط حنانه

تیک و تاک


تیک و تاک ساعتم

تیک و تاک زندگی

تیک و تاک دفترم 

تیک و تاک سادگی

باز جارو می کند 

باد توی راه را

باز پارو می کند

برف روی بام را

سر زده از شاخه ها

جیک و جیک جوجه ها

سر زده از سبزه ها 

بع بع بزغاله ها

زندگی زیباست 

خانه و کاشانه ام اینجاست 

عشق می گوید 

بمان 


سروده در 92/2/19 توسط حنانه


در تکاپوی بهار

بر دفترم نقش زدم 

خورشید دنیا را

گل های نیلوفر

مرداب زیبا را

مه   .باران . بهار

ابر . باد  .جویبار

ماهی قرمز تنگ

لاله های شاخسار

طوطی و زاغ و کلاغ

بر فراز چشمه سار

دخترک در کوچه ها

در تکاپوی بهار

رود و چشمه ها روان

شعر زیبا برگ راز

تخته سنگ سخت سر 

بر سر دالان اب 



سروده در 92/3/2 توسط حنانه


افتاب پرست

فکر نکن خودرا همرنگ تو کرده ام

من افتاب پرستم

ترسیده ام

استتار کرده ام


سروده در92/3/11 توسط حنانه

اگر

خدایا دستم را بگیر 

مبادا رهایم کنی

خودت می دانی 

اگر بیفتم چه می شود



  • سروده در 92/3/22 توسط حنانه